شهادت امام علی ع

 

 

امیرمؤمنان(ع) در سحرگاه شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت، طبق معمول برای اقامه نماز جماعت صبح از خانه به مسجد کوفه روانه شد. آن شب باز کردن درِ خانه که از چوب خرما بود برای آن حضرت دشوار گردید، آن بزرگوار در را از جای بیرون آورد و کنار گذاشت و این شعر را خواند:
اُشْدُدُ حَیاز یَمکَ لِلْمَوْتِ فَاِنَّ الْمَوْتَ لاقیکاوَ لا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ اِذا حَلَّ بِوادیکا  ...

کمربند و سینه خود را برای مرگ ببند، زیرا مرگ تو را دیدار خواهد کرد، و از مرگ اندوهناک مباش و بی تابی مکن در وقتی که در خانه تو فرود میآید.
آن گاه به سوی مسجد حرکت کرد. اول دو رکعت نماز خواند و سپس بالای بام رفت تا اذان بگوید. با صدای بلند اذان گفت که صدایش به گوش تمام ساکنان کوفه میرسید، سپس از بام پایین آمد و به محراب رفت و مشغول نماز نافله صبح شد، وقتی که خواست سر از سجده اولِ رکعتِ اول بردارد، در آن تاریکی، ابن ملجم آن چنان شمشیر بر فرق مقدس آن حضرت زد، که فرق سر آن بزرگوار تا نزدیکی پیشانی شکافته شد. امام علی(ع) در این هنگام گفت: «بِسْمِ الله وَ بِالله وَ عَلی مِلَِّْ رَسُول الله فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبه، به نام خدای و برای خدا و بر دین رسول خدا، به خدای کعبه سوگند رستگار شدم». سپس مقداری از خاک محراب را برداشت و روی زخم سرش پاشید و این آیه را خواند: (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارًَْ اُخْری)، ما شما را از خاک آفریدیم و در آن باز میگردانیم و از آن نیز بار دیگر شما را بیرون میآوریم/
در این لحظه جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «تَهَدَّمَتْ وَ الله اَرْککانُ الْهُدی، وَانْطَمَسَتْ اَعْلامُ التُّقی وَانْفَصَمَتْ الْعُرْوَِْ الْوُثْقی، قُتِلَ ابْنُ عَمِّ الْمُصْطَفی، قُتِلَ عَلِیُّ الْمُرْتَضی، قَتَلَهُ اَشْقَی الاْ َشْقیأِ»، سوگند به خدا استوانه‏های هدایت، ویران شد، و نشانه‏های بزرگ تقوی تاریک گردید، و دستگیره محکم ایمان شکسته شد، پسر عموی مصطفی(ص) کشته شد، علی مرتضی کشته شد، او را شقیترین اشقیا کشت.{1}